ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیه السلام: نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین میرود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه میشوند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2، ص90، ح9
علی اصغر مونسان: خیام علم و ادب را همراه کرد
خیام شخصیتی ادیب و دانشمند است که علم و ادب را با یکدیگر همراه کرده و با وجود اشعار اندک، یکی از مشهورترین شاعران ایران در جهان است. تعداد ترجمههای کتاب خیام بیشترین ترجمههاست و این یکی از شگفتیهای اقبال جهانی به اشعار خیام است. امروزه معرفت و شناخت جامع شخصیتی چون حکیم عمرخیام نیشابوری میتواند الگویی شایسته، پیش روی تمام پژوهندگان علم و دانش و بویژه نسل جوان باشد.
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در پیامی روز ملی بزرگداشت حکیم عمرخیام نیشابوری را تبریک گفت
دعای روز بیستوچهارم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ إِنِّی أسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک وَ أعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک وَ أسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطیعَک وَ لا أعْصِیک یا جَوَادَ السَّائِلِینَ
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
مروری بر خاطرات ملاصالح قاری به بهانه روزهای قرنطینه
آن یک نفر
خسرونشان
مدیر فرهنگی
در روزهای قرنطینهای که بیشتر چنین تصاویری را تنها در فیلمها دیدهایم و در کتابها خواندهایم، فرصتی دست میدهد که بیشتر درباره موضوعاتی بخوانیم و ببینیم که شاید قبلتر فرصت آن دست نیافته است؛ بخصوص که این روزها همواره در گوشه و کنار صحبت از رشادتهای زنان و مردانی است که با دلسوزی هرچه تمامتر به کمک هموطنان خود رفتهاند. اینچنین رشادتهایی در کشور ما ایران همواره سابقه داشته است. مردان و زنانی بودهاند که در لحظات سخت دست به کار شدهاند و حماسهها آفریدهاند. برخی از آنها را اما سالها بعد شناختهایم. مردان و زنانی بیادعا که شاید آنگونه که باید تقدیر نشدهاند. این روزها و به بهانه قرنطینه خاطرات این یادگاران خواندنیتر از همیشه است. یکی از این افراد که بتازگی زندگیاش دستمایه آثار هنری شده است، ملاصالح قاری است. مردی که خاطراتش تنها در آبادان، زادگاهش قرنطینه شده بود. ملاصالح قاری، زندانی در ایران قبل از انقلاب، ایران بعد از انقلاب و اسیر جنگی در عراق بوده است. او از مبارزان علیه حکومت پهلوی بود که مدت ۸ سال در زندانهای ساواک زندانی سیاسی بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از شروع جنگ ایران و عراق در آبهای خلیج فارس به محاصره قایقهای گشتی و همراه تعداد دیگری به اسارت قوای عراق درآمد. عراقیها که متوجه تسلط او به زبان عربی و فارسی شدند، او را بهعنوان مترجم به کار گرفتند. شهرت وی به خاطر دیداری بود که گروه ۲۳ نفره با صدام رئیس حکومت بعث عراق داشتند و او در آن دیدار مترجم صدام بود و سخنان وی را برای آنان ترجمه میکرد. وی پس از ۴ سال در ۱۳۶۴ از سوی عراق همراه با ۵۰۰ نفر دیگر به ایران اعزام و آزاد شد. ملاصالح قاری پس از اسارت مورد سوء ظن قرار گرفت و به اتهام خیانت به کشور و همکاری با بعثیها زندانی شد. او بعد از ۲ سال به قید ضمانت آزاد شد و درنهایت پس از بازگشت اسرا در سال ۱۳۶۹ با نامه سید علیاکبر ابوترابی روحانی آزاد شده از اسارت، بیگناهیاش اثبات و از وی رفع اتهام شد. ملاصالح در مدت اسارت خود کمک بسیاری به اسرای ایرانی کرد و همدم آنان در لحظههای سخت اسارت بود و در موارد بسیاری باعث نجات جان آنان شد. تاکنون چندین کتاب و فیلم براساس اسناد موجود و خاطرات وی و ۲۳ نفر اسیر نوجوان نوشته و ساخته شده است. یکی از این فیلمها، ۲۳ نفر و آن یک نفر است که مهدی جعفری همولایتیاش جلوی دوربین برده است. اگر امروز از این قهرمان گمنام و گاه مغضوب روزگار دفاع از حیثیت و شرف این دیار نام نیکی به یادگار مانده است به همت صبوری و شکیبایی او و مدد قلم و زبان حبیب احمدزاده و تأمل و تصویر مهدی جعفری است؛ بیست و سه نفر و آن یک نفر در قالب فیلم و روایت. نوجوانی که در اسارت شجاعانه مبارزه میکرد حالا به مرد سالخورده و باتجربهای مبدل شده که ساعتها میتوان پای حرفهایش نشست. چندی پیش که برای آخرین بار به آبادان سفر کردم، نزد حاج مکی یازع رفتم تا او نیز به ما برسد. حاج مکی که خود از رزمندگان شاخص دوران دفاع مقدس است با او همکلام شده بود و لذت این حرفها را من میبردم. مکی یازع اما یک آبادانی متعصب است. مردی که همچنان با گذشت این همه سال همچنان خود را وقف سرزمین خود کرده است. هرکجا که مشکلی پیدا میشود او هم در آنجا است. از سیل خوزستان گرفته تا سرزمینهای سیستان و بلوچستان؛ مکی یازع حرفهایش را با آبادان آغاز میکند: «از فاو تا بلندیهای حاج عمران. عراق 9 شهر را گرفت اما تنها شهری که سقوط نکرد آبادان بود. آبادان یک سال محاصره بود اما به اینکه در این یک سال بر مردم آبادان چه گذشت خوب نپرداختیم؛ درحالی که لنینگراد روسیه تنها 3 ماه محاصره شد و دهها فیلم و داستان از روی آن ساخته شد. ما در این یک سال سه بیمارستان ساختیم. بسیاری ازدواج کردند بسیاری بچهدار شدند.» ملاصالح همچنان از صدام متنفر است و لابهلای سخنانش او را نفرین میکند: «صدام فرعون زمان بود. او بر فکر مردم عراق مسلط شده بود. به من وعدههای مختلفی دادند تا به ایران نروم، اما به لطف خدا قبول نکردم.» ملاصالح از سفرها و دیدارهایش میگفت و اشک در چشمانش جمع میشد. روایت این مردان میانسال، جذاب و ماجراجویانه است. آنها از خودشان میگویند و ازآنچه بر آنها رفته. از خودشان میگویند و از آنانی که در آن روزگار نقش تعیینکننده در سرنوشتشان داشتهاند. اینکه تا چه اندازه این مردان در آن سالها رنج کشیدهاند در ذهن آدم نمیگنجد. باید یک رویداد برای اینهمه حرف و این همه رشادت ترتیب داد. این قهرمانها تا چند سال حرفهای نشنیده دارند. چند قرنطینه میتوان در خانه ماند و خاطرات قهرمانانی چون ملاصالح را مرور کرد؟ یادآوری ملاصالح سبب دیگری هم داشت؛ خبر ناگوار درگذشت دوست مشترکمان سعید نعمانی (طرفی) و محو شدن در خاطرات دوستان حلقه دهکده بریم آبادان از روزهای انقلاب تا دوران جنگ که حتماً ملاصالح بهخوبی یادش میآید. مطمئنم. راستی ملا! از نخلستانهای «دهکده بریم» تا کوچههای سیک لین چه راه درازی رفتی؛ از زندانهای دوره شاهنشاهی، اسارت در چنگال بعثیها، سالهای تلخ آوارگی و جنگزدگی، توهمات آزاردهندهای که دیدهام هنوز یاد آن گاه و بیگاه چگونه بر روحت چنگال میزند. دلت را میخراشد و برتن رنجورت رعشه میآورد. این قرنطینه لعنتی کی تمام میشود پس!
هشتادوپنج سال پس از نخستین «فرهنگستانِ ایران»
داستانِ سره و ناسره
حمیدرضا محمدی
روزنامهنگار
علیاصغر حکمت در سلسله نوشتارهای «یادداشتهایی از عصر پهلوی» در مجله «وحید» (شماره 13، آبان 1351) نوشته است: «خدمات مرحوم محمدعلی فروغی به علم و ادب منحصر به تدریس در مدرسه علوم سیاسی و تربیت جوانان که بعدها متصدی مقامات عالی و مشغول به خدمات مهم شدند، نبود بلکه با نگارش مقالات و خطابهها و تحقیق در متون آثار بزرگان و اساتید فارسیزبان و طبع و نشر کتابهای سودمند و متین نیز به ادب و فرهنگ ایرانی پیشقدم بود و من شاهد و ناظر بودهام که با عضویت در شورای عالی معارف و شرکت در تهیه برنامه مدارس و در مجامع و سازمانهای فرهنگی به وزارت معارف معاونت مساعدت مینمود و راهنمایی میفرمود تا آنکه در سال 1314 یکی از بزرگترین خدمتهای خود را با تأسیس «فرهنگستان» به زبان و ادبیات انجام داد.» اما ماجرا به یک سال پیش از آن برمیگردد که پس از سفر رضاشاه به ترکیه، «نهضتی در مقامات رسمی و محافل ادبی به قصد تصفیه زبان فارسی از کلمات بیگانه به ظهور رسید» اما به قول حکمت، در همان یادداشتها، مشکل آنجا بود که «...بعضی از مجامع سعی میکردند لغات خارجی مخصوصاً کلمات عربی را از السنه مکاتبات رسمی برداشته و بهجای آنها لغات و واژههای غیرمأنوس باستانی را بگذارند یا واژه تازه بیاصل وضع کنند» و «به حدی راه افراط و مبالغه پیمودند که بیم آن میرفت بنای رفیع و عالیقدر زبان شیرینبنیان فارسی که از مفاخر این قوم و ملت است یکباره واژگون شود...» این بود که ذکاءالملک فروغی که آن زمان رئیسالوزرا بود، دست به کار شد. زیرا به قول نویسنده مجله «یغما» (شماره 47، اردیبهشت 1331)، «هیچگونه اطلاع و بصیرت در زبان و لغت نداشتند و... در پیراستن زبان فارسی و ساختن لغات و اصطلاحات بیمغز و بیمعنی اهتمامی جاهلانه داشتند...» نامِ نهادِ مستحدثه، در مقابل آکادمی، فرهنگستان انتخاب شد و شد «فرهنگستانِ ایران». اساسنامهاش، شانزده ماده داشت که در شرح وظایفِ دهگانه آن، مواردی چون «ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات در زبان فارسی»، «تهیه دستور زبان و تعیین قواعد برای وضع لغات فارسی و اخذ یا رد لغات خارجی» و «مطالعه در اصلاح خط فارسی» قید شده بود. فرمان تشکیل فرهنگستان ایران، در ۲۹ اردیبهشت 1314 صادر شد و با ابلاغ تصویبنامه آن به وزارت معارف، نخستین جلسه رسمی آن، شنبه، ۱۲ خرداد، با حضور بیستوچهار عضو پیوسته تشکیل شد. ریاست فرهنگستان تا آذر 1314 با فروغی بود و پس از کنارهگیری از ریاست وزرا، حسن وثوق (وثوقالدوله) ادارهاش را برعهده گرفت. جلسات آن، دوشنبهها در مدرسه عالی حقوق برپا میشد اما از جلسه چهاردهم (۱۰ شهریور 1314) به بعد، مدرسه عالی سپهسالار - که محل دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران بود - مقر فرهنگستان ایران شد اگرچه دولت مستعجل بود و فرمان انحلالش، هفتم اردیبهشت 1317 صادر شد. هرچند چون شاید اعضایش که همه از ارکان زبان فارسی بودند، «اصولاً اعتقادی به «واژهسازی» نداشتند... رفتهرفته فرهنگستان از پویایی افتاد و دچار رکود شد.» مجموعهای که اعضای پیوستهاش، اعاظم آن روزگار بودند؛ کسانی چون ملکالشعرای بهار، علیاکبر دهخدا، محمدعلی فروغی، ابوالحسن فروغی، سعید نفیسی، سیدنصرالله تقوی، صادق رضازاده شفق، بدیعالزمان فروزانفر، علیاصغر حکمت، عبدالعظیم قریب، حسین گلگلاب، غلامرضا رشیدیاسمی، حسین سمیعی (ادیبالسلطنه)، عیسی صدیقاعلم و سیدمحمدکاظم عصار، و همچنین در شمار پانزده عضو وابستهاش، برجستهترین ایرانشناسانِ آن زمان مانند آرتور کریستن سن، هانری ماسه، یان ریپکا، آرتور اپهام پوپ، محمد اقبال لاهوری و رینولد نیکلسون حضور داشتند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونا
نتایـــــــــج جدیدتریـــــــــن تحقیقاتی که سازمان بهداشت جهانی منتشر کرد حسابی بازتاب داشت. این سازمان اعلام کرده تحقیقات ثابت نکرده که احتمال انتقال ویروس کرونا به انسان از طریق دست زدن به اجسام مختلف، مثلاً به دستگیره در، کیبورد کامپیوتر و نظایر آن وجود دارد. از طرف دیگر گفته ضدعفونی کردن شهرها در از بین بردن ویروس کرونا نقشی ندارد و حتی به انسان آسیب میزند. این تحقیقات کسانی را که چند ماهی است همه چیز را ضدعفونی میکنند متعجب و شوکه کرده هرچند کاربرانی به این اشاره میکنند که بهداشت جهانی همچنان بر ضدعفونی تأکید میکند: «فقط میخواستن من ۶۷ مدل مرض پوستی بگیرم»، «تورو قرآن ولمون کنین، تمام این سطوحی که نام بردین رو تو این سه ماه آنقد سابیدیم که دیگه وجود خارجی ندارن»، «ذرهای به اطلاعاتی چینی سازمان جهانی بهداشت اطمینان نکنید، بیتوجه به این سازمان مفتخور، پروتکلهای خودتون رو تمام و کمال رعایت کنید»، « برای کلیک با جون آدمها بازی نکنید. در این توصیه نامه گفته شده اگر چه هنوز به طور قطعی در تحقیقات که تا الان انجام شده رابطه بین لمس اجناس و ابتلا پیدا نشده ولی با اطلاعات گذشته و شواهد که از بیمارستانها موجوده، ضد عفونی کردن اجسام بشدت توصیه میشه»، «روزای اول میگفتن از هوا منتقل نمیشه، فقط لمس. حالا ۱۰۰درصد عکسشو میگن.»، «همین مانده است که سازمان محترم بهداشت جهانی، اعلام کند این دستکش وماسک هم فایده ندارند و خلاص! البته وقتی با یک ویروس وحشی ناشناخته طرفیم، نتایج جدال باآن به ناچار مدل قطره چکانی به دست میآید.»، «اینجوری که دارن خبرگزاریها میگن انگار یکی دو روزه سازمان بهداشت جهانی کلاً زده زیر همه چی و شده مثل این باباها که از خونهتکونی خستهان. اول گفتن معلوم نیس کرونا از سطوح و دستگیره منتقل بشه بعدش هم گفتن کلاً ضدعفونی جاهای عمومی و محلهای سربسته بیخوده»، «والله به خدا اگه من دیگه بفهمم این سازمان بهداشت جهانی چی میگه مسخره کرده. پس فردا میگه همه اینا دوربین مخفی بود اما متأسفانه چندصدهزار نفر مردن»، «چند تا از دوستان من مشخصاً از سطوح آلوده مبتلا شدن همون اوایل.»، «پوست به دست ملت نمونده تازه سازمان بهداشت جهانی بیانیه میده میگه اینکه کرونا از طریق دست منتقل میشه ثابت نشده»، «۴ ماهه هرچی میخوریم مزه مایع ظرفشویی و وایتکس میده بعد اومدن میگن ثابت نشده کرونا از اجسام منتقل میشه»، «اینا کلاً دارن نظریه ضدعفونی کردنو میبرن زیر سؤال. متن خبر را هم بخوانید: سازمان روز شنبه ۲۷ اردیبهشت در توصیههای بهداشتی خود همچنان بر استفاده از مواد ضدعفونیکننده برای تمیز کردن سطوح تأکید کرد. به همین دلیل نیز ضدعفونی کردن نه فقط در بیمارستانها بلکه در محیطهای دیگر مانند دستشویی، سرویسهای بهداشتی ضروری است.»، «بعد هر روز مانور پاشیدن مواد ضدعفونی تو سطح شهر میذارن و کلی خبرنگار و عکاس هم رپورتاژ میرن.»
روز شاعر ریاضیدان
دیروز روز بزرگداشت عمر خیام نیشابوری شاعر، ریاضیدان و منجم بزرگ جهان بود. روزی که نه فقط در ایران که در جهان مورد توجه قرار گرفت و حتی گوگل لوگوی خود را به او اختصاص داد. به این بهانه کاربرانی اشعار و رباعیات او را نوشتند و از کارهای بزرگش یاد کردند: «یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان سروسامان دادن و سرپرستی محاسبات گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دوره پادشاهی ملکشاه سلجوقی بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاهشماری میلادی دارد.»اسم خیام برام تداعیکننده اون نوار کاست شیشهای با جلد سبز رباعیات خیام شجریان، شاملو و شهبازیانه که سال ۷۱ گرفتمش و مسحورش شدم»، «خیام خارج از ایران بسیار مشهورتر از ایرانه. یکی از دهانههای ماه و سیارک ۳۰۹۵ به افتخار او «عمر خیام» نامگذاری شده و در سراسر جهان هتلها و خیابانهای زیادی بهنام وی نامگذاری شده... تقویمی که اینک ما در سال ۱۳۹۹ آن هستیم خیام در ۳۲ سالگی خود تدوین کرد.»، «روز خیامه. جذابترین و فاخرترین شاعر مملکتمون»، «بهنظر میاد مهمترین وَجه خیام، فلسفه نیچهای پنهان شده در پشتِ رباعیاتشه. خیامی که میگه «ما لُعبتکانیم و فلک لُعبتباز» خیامی که به رنج و نقص بافت هستی آگاهه میدونه برنده کسیه که بتونه از بین این همه عذاب بودن در جهان، لحظهای رو به فراغت و عیش بگذرونه. برای شناخت خیام نیچهای یا بواقع نیچه خیامی، میتونید کتاب «پنج اقلیم حضور» از داریوش شایگان رو بخونید»، «یادمه تو اولین میتینگ من با استادم، وقتی فهمید ایرانیم یه بیت از شعر خیام خوند درباره زندگی تو حال.»، «خیام تنها چیزیست که از دوم راهنمایی درگیرش هستم و تا آخر عمر هم با من خواهد موند.»، «خیام بیشتر ریاضیدان و منجم بوده تا شاعر. نخستین کسی که نشان داد معادله درجه ۳ ممکن است دارای بیش از یک پاسخ یا بدون پاسخ باشد.»، «حکیم عمر خیام روش جبری برای بهدست آوردن ضرایب بسط دو جملهای را کشف نمود و قرنها پساز او دانشمندان دوباره راه وی را پیمودند.»
عکس نوشت
هنرمندان اثری به مینو محرز فوق تخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران که در زمینه مقابله با کرونا فعال بود، تقدیم کردند. تابلو نقاشی «سقراط در بیمارستان» اثر محسن امینی توسط تیم گالری ایوان به نمایندگی از جامعه هنری ایران در مراسمی در بیمارستان تهران به محرز به نمایندگی از جامعه پزشکی و درمان ایران تقدیم شد. گالری ایوان با مشارکت هنرمندان و بر مبنای مسئولیت اجتماعی تلاش میکند از طریق فراخوانی بهنام «درد مشترک» با اهدای تابلو به بیمارستانها و فروش تابلوها و اختصاص همه عواید حاصل از فروش آن به خرید تجهیزات مورد نیاز مبارزه با کرونا، از کادر درمانی کشور قدردانی کند./ منبع: ایلنا
ماه مهمانی خدا-22
آیین دوستیابى
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً . یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِى لَمْ أتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً . لَقَدْ أضَلَّنِى عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِى وَکانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً» (فرقان، 27-29)
و روزى که ستمکار (گنهکار) دو دست خود را (از حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با پیامبر همراه مىشدم. اى واى بر من! کاش فلانى را دوست خود نمىگرفتم. رفیق من بعد از آنکه حق از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت. و شیطان هنگام امید، انسان را رها مىکند. نقش تربیتی والدین و مربیان در خانه و مدرسه قابل انکار نیست. اما بیش از این دو عامل مهم تربیتی، آنکه در تربیت انسان تأثیر ماندگاری دارد، دوست است. شاید رمزش این باشد که والدین و مربیان را ما انتخاب نمیکنیم، اما دوست را خودمان انتخاب میکنیم و لذا تأثیرپذیری ما از دوست، بیشتر است. بههمین جهت، در روایات آمده است: اگر میخواهید کسی را بشناسید، به دوستانش بنگرید که چه افرادى هستند. «فانظروا الى خُلَطائه»
از پیامبراکرم(ص)پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسى که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.
حضرت(ع) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است.
در حدیث آمده است: دوستت را به هنگام عصبانیت، نیاز به پول و در مسافرت آزمایش کن. اگر در این آزمایشها موفق شد، دوست خوبى است.
اما آنچه در آیه فوق به آن اشاره شده، خطر دوست بد است تا آنجا که انسان از راه منحرف کرده و او را به دوزخ میکشاند. شاعر نیز در این باره گفته است:
تا توانى مىگریـز از یـار بـد/ یـار بـد بدتر بـود از مـار بـد
مار بد تنها تو را بر جان زند/ یار بد بر جان و بر ایمان زند
اخوت و برادرى
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه فَأَصْلِحُواْ بَینَ أَخَوَیکمْ وَاتَّقُواْالله لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات، 10) همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود، (در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتى برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.
از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع مىکند. مثلاً در این آیه مىفرماید: براى اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبناى فکرى آنان را اصلاح کرد. لذا اعلام میکند: مؤمنین با یکدیگر برادرند، اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟
در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مىکنند بشدت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صِلْ مَن قَطعک»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشى از آن بیمار گردد، همه بدن ناراحت است».
«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً . یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِى لَمْ أتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً . لَقَدْ أضَلَّنِى عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِى وَکانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً» (فرقان، 27-29)
و روزى که ستمکار (گنهکار) دو دست خود را (از حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با پیامبر همراه مىشدم. اى واى بر من! کاش فلانى را دوست خود نمىگرفتم. رفیق من بعد از آنکه حق از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت. و شیطان هنگام امید، انسان را رها مىکند. نقش تربیتی والدین و مربیان در خانه و مدرسه قابل انکار نیست. اما بیش از این دو عامل مهم تربیتی، آنکه در تربیت انسان تأثیر ماندگاری دارد، دوست است. شاید رمزش این باشد که والدین و مربیان را ما انتخاب نمیکنیم، اما دوست را خودمان انتخاب میکنیم و لذا تأثیرپذیری ما از دوست، بیشتر است. بههمین جهت، در روایات آمده است: اگر میخواهید کسی را بشناسید، به دوستانش بنگرید که چه افرادى هستند. «فانظروا الى خُلَطائه»
از پیامبراکرم(ص)پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسى که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.
حضرت(ع) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است.
در حدیث آمده است: دوستت را به هنگام عصبانیت، نیاز به پول و در مسافرت آزمایش کن. اگر در این آزمایشها موفق شد، دوست خوبى است.
اما آنچه در آیه فوق به آن اشاره شده، خطر دوست بد است تا آنجا که انسان از راه منحرف کرده و او را به دوزخ میکشاند. شاعر نیز در این باره گفته است:
تا توانى مىگریـز از یـار بـد/ یـار بـد بدتر بـود از مـار بـد
مار بد تنها تو را بر جان زند/ یار بد بر جان و بر ایمان زند
اخوت و برادرى
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه فَأَصْلِحُواْ بَینَ أَخَوَیکمْ وَاتَّقُواْالله لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات، 10) همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود، (در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتى برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.
از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع مىکند. مثلاً در این آیه مىفرماید: براى اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبناى فکرى آنان را اصلاح کرد. لذا اعلام میکند: مؤمنین با یکدیگر برادرند، اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟
در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مىکنند بشدت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صِلْ مَن قَطعک»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشى از آن بیمار گردد، همه بدن ناراحت است».
لطف تو که باشد غم ندارم
سید حبیب حبیبپور
ای یادت اطمینان بخش دلها!
آنان که خاک را بهنظر کیمیا کردند، بر خواهشهای شیطانی پشت پا زدند و به پلشتیهای نفس اماره، بیاعتنا شدند، چه نیکو پاداش آن ایستادگی را یافتند و به هر آنچه که شایسته مخلصان و پاکدامانان است رسیدند.
عشق تو در روح و روانشان تجلی یافت، بیخویشتر از خویش، گام در سینای شوق نهادند و آنچه برای نامحرمان، نادیدنی بود را به تماشا نشستند و به نعره مستی و یگانگی، دل از کف دادند.
آنها که به ترنم نام باشکوه تو غنچههای قلبشان شکوفا میشد و به ذکر زیبایت، روانهایشان به آسودگی میرسید دل به غیر تو نسپردند که باور داشتند هرچه خیر است از توست.
آنان که به خواهشهای شیطانی «نه» گفتند و دست رد به سینه نفس پلید زدند. از نگاههای حرام پرهیز کردند. از مجلس گناه پا پس کشیدند. از سخنان زشت دوری کردند. از اندیشههای پلید رو برگرداندند. بهانههای پوچ دنیا بازیشان نداد و فریب وعدههای ابلیس را نخوردند و تنها در پی خشنودی تو بودند.
خوشا به حالشان! طوبی لهم! و من چه بسیار به آنها غبطه میخورم که در پرتو یادت و سپردن خانه دلشان به تو و ایمان به حضور همیشگی ات در لحظه لحظه عمرشان به آرامش رسیدهاند.
ای نامت پاسخ خواستنها! اینک من هم به امید جلوهای از رحمت توست که برهنه پای، به حضورت رسیده ام. به رسم شرم، سر به زیر افکندهام و به سنت اجابت به سویت دست دراز کردهام تا مرا نیز از آنچه به خوبان درگاهت بخشیدهای خوشنود سازی.
غیر از تو انیس و همدمی نیست مرا
در این همه زخم، مرهمی نیست مرا
در یأس به تو امید دارد دل من
با لطف و عطای تو غمی نیست مرا
ای یادت اطمینان بخش دلها!
آنان که خاک را بهنظر کیمیا کردند، بر خواهشهای شیطانی پشت پا زدند و به پلشتیهای نفس اماره، بیاعتنا شدند، چه نیکو پاداش آن ایستادگی را یافتند و به هر آنچه که شایسته مخلصان و پاکدامانان است رسیدند.
عشق تو در روح و روانشان تجلی یافت، بیخویشتر از خویش، گام در سینای شوق نهادند و آنچه برای نامحرمان، نادیدنی بود را به تماشا نشستند و به نعره مستی و یگانگی، دل از کف دادند.
آنها که به ترنم نام باشکوه تو غنچههای قلبشان شکوفا میشد و به ذکر زیبایت، روانهایشان به آسودگی میرسید دل به غیر تو نسپردند که باور داشتند هرچه خیر است از توست.
آنان که به خواهشهای شیطانی «نه» گفتند و دست رد به سینه نفس پلید زدند. از نگاههای حرام پرهیز کردند. از مجلس گناه پا پس کشیدند. از سخنان زشت دوری کردند. از اندیشههای پلید رو برگرداندند. بهانههای پوچ دنیا بازیشان نداد و فریب وعدههای ابلیس را نخوردند و تنها در پی خشنودی تو بودند.
خوشا به حالشان! طوبی لهم! و من چه بسیار به آنها غبطه میخورم که در پرتو یادت و سپردن خانه دلشان به تو و ایمان به حضور همیشگی ات در لحظه لحظه عمرشان به آرامش رسیدهاند.
ای نامت پاسخ خواستنها! اینک من هم به امید جلوهای از رحمت توست که برهنه پای، به حضورت رسیده ام. به رسم شرم، سر به زیر افکندهام و به سنت اجابت به سویت دست دراز کردهام تا مرا نیز از آنچه به خوبان درگاهت بخشیدهای خوشنود سازی.
غیر از تو انیس و همدمی نیست مرا
در این همه زخم، مرهمی نیست مرا
در یأس به تو امید دارد دل من
با لطف و عطای تو غمی نیست مرا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علی اصغر مونسان: خیام علم و ادب را همراه کرد
-
دعای روز بیستوچهارم
-
آن یک نفر
-
داستانِ سره و ناسره
-
شهروند مجـــازی
-
عکس نوشت
-
آیین دوستیابى
-
لطف تو که باشد غم ندارم
اخبارایران آنلاین